کد مطلب:210913 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:165

ترجمه کلمات قصار امام صادق
فرمود - هر كس انصاف دهد بین خود و خلق راضی به حكومت غیر درباره خود می شود.

فرمود - اگر زمان زمان جور و ستم بوده و اهل آن زمان اهل حیله و مكر در این حال طمأنینه نزد آن مردم اظهار عجز است - در بعضی نسخ این است كه طمأنینه نزد كسی نكنید - و مراد این است شما هم مظلوم و متظلم نشوید.

فرمود - هر وقت بلاء بر بلاء اضافه شد از بلا عافیت دست می دهد. یعنی چون كار به شدت رسید فرجی حاصل گردد كه در قرآن می فرماید ان مع العسر یسرا ثم ان مع العسر یسرا در پی هر سختی گشایشی است و دنبال هر بلا عافیتی است در پی هر جنگی صلحی است.

فرمود - اگر بخواهی بفهمی آن كس كه دعوی برادری با تو می كند راست می گوید یا نه برای او خشمناك و غضبناك مشو اگر بر دوستی با تو باقی ماند برادر تو است و اگر نه برادر ایمانی تو نیست.

فرمود - اعتماد به دوستی احدی مكن مگر پس از سه بار غضب كردن اگر او در این احوال با تو ثابت قدم بوده دوست تو می باشد.



[ صفحه 440]



فرمود - بسیار اطمینان و اعتماد هم به برادرت نداشته باش زیرا از شئون آدمی سرنگونی و به زمین خوردن است كه اكثر اشتباه می كند به لغزش می افتد و نباید انسان به اعتماد كامل برادرش ساكت بنشیند بلكه باید خودش هم استقلال رأی داشته باشد.

فرمود - اسلام درجاتی دارد و ایمان هم برای اسلام درجاتی دارد و یقین هم برای ایمان درجاتی دارد و به آدمی جز كمترین درجه یقین داده نشده باید آن را حفظ كرد.

فرمود: كندن كوه آسان تر است از كندل دل از جای خودش - سخن حق باید تا دل از جای كنده شود.

فرمود - ایمان در دل ها و مراتب یقین خطراتی دارد كه هر دم مورد تعرض تمایلات و وساوس نفسانی واقع می شود.

فرمود - تمایل به دنیا سبب غم و حزن می گردد زیرا همه اسباب جمع نمی شود و آدمی هر لحظه روزافزون از تجمل دنیا مطالبه می كند و چون دست نمی دهد مغموم و محزون می گردد.

فرمود - اما زهد در دنیا كه بی میلی و عدم رغبت به دنیا باشد یك آرامش برای دل و بدن می آورد كه نگران نخواهد بود.

فرمود - از زندگی دنیا یا خانه ای باقی می ماند یا نانی كه به كسی بدهی.

فرمود - برای دو كس خصومت و دشمنی درونی است اول آن كس كه همیشه در ستمكاری پیروز بوده به كار خیر مظفر و موفق نمی شود دوم آن كس كه به مردم بدی می كرده و بدبین بوده نباید بدی مردم را به خود انكار كند.

فرمود - تواصل بین دوستان در حضر كمك زندگی است و به زیارت هم رفتن است و تواصل در سفر با هم مكاتبه نمودن است چه مؤمنین باید از حال هم واقف و باخبر باشند و گره گشای هم گردند.

فرمود - هیچ مؤمنی صلاحیت پیدا نمی كند و اصلاح نمی شود مگر به سه خصلت - درك و فهم احكام دین و حسن تقدیر و تدبیر در زندگی و معیشت و بردباری در بلایا و محن.

فرمود - بر مؤمن شهوت غالب نمی گردد و تمایلات شكم او را غضبناك نمی كند یعنی مؤمن بر دل و شهوت تملك می یابد.

فرمود - بیست سال دوستی و مصاحبت خویشاوندی است.



[ صفحه 441]



فرمود - هیچ صنعتی به كمال نمی رسد مگر زیر نظر استاد و هیچ دینی كامل نمی گردد مگر نزد علماء دین و كمترین كسی هست كه توجه كند و شكرگزار این حقیقت باشد.

فرمود - خداوند امر به معروف و نهی از منكر را فرستاده تا مؤمنین پند گیرند و جاهلین فراگیرند اما صاحب منصبان لشكری به سلطنت و قدرت خود مغرورند از این دو اصل اصلاح نمی شوند.

فرمود - كسانی كه بخواهند امر به معروف كنند یا نهی از منكر نمایند باید سه خصلت داشته باشند اول عالم باشند به آنچه می خواهند به دیگری بیاموزند یا آنچه دیگری را منع می كند و در امر و نهی خود هم عادل و منصف باشند و با كسی كه می خواهند امر و نهی كنند رفق و مدارا داشته باشند نه با خشونت و تندی.

فرمود - هر كس به پادشاه ستمكار تعرض كند مبتلا به بلیه ای گردد كه نه اجری در آن هست و نه می توان صبر كرد.

فرمود - پروردگار عالم مردم را به عنایات خود نعمت می دهد و سپاسگزار نیستند و چون شكر نكنند به وبال و بلایا مبتلا می سازد اگر در مصیبت صبر كنند باز نعمت خود را به آنها می افزاید.

فرمود - مصالح زندگی و معاشرت مردم حد و اندازه دارد كه ثلث آن زیركی و ثلث آن تغافل است چنانچه در خبر دیگر می فرماید زندگی كنید به مودت و الفت و معاشرت نمائید به مصاحبت و مخالطت.

فرمود - زشت ترین انتقام تنگ گرفتن رزق و معیشت به ضعفا است.

پرسیدند مروت چیست؟

فرمود - این است كه خداوند تو را در حال منهیات خود نبیند و از امر خود هم دور نیابد.

فرمود - سپاسگزار نعم حق باشید و شكرگزار آن كس كه سپاسگزار است كه چون انسان شكر كند نعمتش زایل نمی گردد و اگر كافر شد بقاء ندارد و شكر بسیار امان از فقر است.

فرمود - فوت حاجت بهتر از طلب حاجت است كه از غیر اهل بخواهی و سخت ترین مصائب بداخلاقی است.

فرمود - مردی عرض كرد بهترین آنچه خیر دنیا و آخرت در آن است چیست.



[ صفحه 442]



فرمود - دروغ نگفتن -!!

مردی پرسید بلاغت چیست؟

فرمود - بلاغت این است كه به كوتاه ترین سخن منظور را بیان كنی و بلیغ را بدین جهت بلیغ گفتند كه به آسان ترین و رساترین سخن حاجت خود را بیان كند یا روا كند.

فرمود - دین و قرص شب آدمی را مغموم می كند و روز شرمسار می سازد.

فرمود - چون كار دنیای خود را اصلاح كردی دین خود را متهم ساخته ای.

فرمود - نیكوئی های پدر و مادر را درباره اولاد عمل كنید و از عفو و بخشش زنان مردم زنان خود را ببخشید و عفو كنید و عفت آنها را از عفت دیگران فراگیرند.

فرمود - هر كس خیانت در امانت كرد خداوند ضمانت او را نمی كند.

فرمود - به حمران بن اعین، ملاحظه كن آن كس كه زیر دست تو و پائین تر از تو است چه مقدار توانائی دارد و نگاه به قدرت و تمكن بالاتر از خود مكن - آن كس كه كمتر از تو دارد قانع است به آنچه خداوند به او داده و تو با توجه به او قانع می شوی ولی آن كس كه بالاتر از تو می باشد در توجه به او حرص و آز و شره تو را زیاد می كند كه به او برسی.

فرمود - بدان كه عمل دائمی كه با یقین باشد بسیار است و بهتر از عمل بسیاری كه بدون یقین باشد.

فرمود - بدان كه هیچ پارسائی بهتر از اجتناب از محارم نیست یعنی آنچه خدا حرام كرده از آن دوری كنید و هیچ ورعی بهتر از خویشتن داری از اذیت و آزار به مردم نیست.

فرمود - هیچ عیشی گواراتر از حسن خلق نیست و هیچ مالی نافع تر از قناعت نیست.

فرمود - به كم آن اجر می دهد - و هیچ نادانی بدتر از خودستائی نیست.

فرمود - حیاء دو قسم است در یك جانب حیاء، ضعف است و یك جانب آن قوت اسلام و ایمان است.

فرمود - ترك حقوق خلق و خالق ذلت آمیز است و مردم محتاج هستند كه در تكذیب آنها تعرض شود یعنی باید هر وقت دروغ گفتند تعرض شوند تا به راستی بگرایند.

فرمود - اگر مردی تسلیم اجتماع شد جزء آنها می گردد و اگر از اجتماع بیرون رفت جزای او را می دهند - شاید مراد این باشد كه افراد عضو جامعه هستند و شریك



[ صفحه 443]



هر نوع الم و شادی می باشند ولی اگر فردی حسابش را از جامعه جدا نمود او را در مزایای اجتماعی شركت نمی دهند.

فرمود - سلام كردن رغبت و میل به دوستی و محبت است ولی جواب آن واجب است.

فرمود - هر كس پیش از سلام سخنی گفت پاسخ او را ندهید تا ادب شود و سلام كند.

فرمود - تحیت و درود مؤمن با هم مصافحه است و برای مسافر معانقه است - دست دادن و بوسیدن هم در حضر و در آغوش گرفتن و اظهار محبت و مودت شدید كردن در سفر است.

فرمود - با هم مصافحه كنید تا كینه های دیرینه را از بین ببرد.

فرمود - از خدا بترسید به اقل پرهیز - بگذارید بین خدا و شما پرده نازكی باقی بماند.

فرمود - كسی كه تملك نفس در حین غضب كرد و در رغبت به دنیا و رهبانیت از دنیا و اشتهای به حرام خویشتن داری نمود خداوند بدن او را بر آتش جهنم حرام می فرماید.

فرمود - عافیت یك نعمت پنهانی است كه آدمی تا در عافیت است فراموش می كند و چون از دستش رفت به یاد می آورد.

فرمود - خداوند در آسایش و آرامش و شادی به فضل خود نعمت می دهد و در سختی برای تهذیب و تزكیه نعمت می دهد.

فرمود - چه بسیار نعمت ها كه به آدمی می دهد و در آرزوی او نبوده است و چه آرزوها كه صورت نمی گیرد و چه بسیار مردم كه در این راه می كوشند و دیرتر به حظ و مطلوب می رسند یعنی باید تسلیم امر حق شد و آنچه او عنایت كرده مصلحت و صلاح سعادت خود دانست و زیاده خواهی نكرد.

فرمود - عاجز است كسی كه نتواند در مصیبت و بلا یا صبر و شكیبائی نماید یا برای هر نعمتی شكری به جا آرد چه صبر و بلاء و شكر و نعمت و عسر و یسر متعاقب هم هستند.

فرمود - در هر بلیه و مصیبتی بردباری نشان دهید اجر خواهید دید در مال یا اولاد یا غیره زیرا خدا داده و خدا گرفته و این داد و ستد برای تكامل شما بوده است.

فرمود - هیچ چیزی نیست كه حدی نداشته باشد - پرسیدند حد یقین چیست.

فرمود - از هیچ چیزی نترسد - بداند هر چه وارد شده به تقدیر حق تعالی می باشد.

فرمود - شایسته است مؤمن در او هشت خصلت باشد در تحولات و انقلابات سنگین



[ صفحه 444]



و محكم باشد در بلایا صبور باشد در نعم شكور باشد در سختی قانع باشد به دشمن ستم نكند و متحمل شرایط دوستی گردد و بار دوستان نشود بدن خود را در تعب اندازد تا مردم از تعب او در راحت باشند.

فرمود - علم و دانش دوست مؤمن است و حلم و شكیبائی و زیر و معاون او است و صبر و بردباری امیر قشون و نیروی درونی است - رفق و مدارا برادر او است لینت و نرمی پدر او است.

ابوعبیده تقاضا كرد به او دعائی تعلیم فرماید كه رزق او به دست بندگان نباشد.

فرمود - خداوند ابا دارد از این كار زیرا رزق بعضی از بندگان را به دست بعضی مقرر داشته است ولی تو دعا كن كه رزق تو به دست بندگان خوب خدا باشد كه آن از سعادت است خداوند رزق تو را به دست شرار خلق نسپارد كه نشانه شقاوت و بدبختی است.

فرمود - هر كس در هر كاری وارد شود بدون وقوف و علم بدان كار مانند مردی است كه راهی را بخواهد طی كند بدون شناختن راه و هر چه بر سرعت خود می افزاید باز سر جای اول است.

فرمود - در قول خدای تعالی كه فرموده است اتقوا الله حق تقاته معنی آن این است اطاعت كند و عصیان نورزد و متذكر خدا باشد و فراموش نكند - شكر و سپاسگزار باشد و كفران ننماید این حق پرهیز است.

فرمود - هر كس خدا را بشناسد از خدا می ترسد و هر كه از خدا بترسد نفس خود را از دنیا پرهیز می دهد و برحذر می سازد و برای كار دنیا نزاع نمی كند.

فرمود - آنكه از خدا می ترسد و خایف است رهبانیت را به زبان نمی گوید كه لغلغه لسان باشد بلكه عملا پرهیزكار می شود.

فرمود - مردم دسته هائی هستند یك جمعی به معاصی عمل می كنند و می گویند ما امیدوار به خدا هستیم و تا دم مرگ این امید و این عمل ادامه دارد - آنگاه می فرماید این دسته دروغ می گویند امیدوار حقیقی نیستند زیرا هر كس چیزی را امیدوار باشد به طلب او هم خواهد رفت و راه طلب امید ترك معصیت است و یك دسته هم می ترسند و خائفند كه از هر چیزی فرار می كنند و پرهیز می نمایند.



[ صفحه 445]



فرمود - ما دوست می داریم مرد عاقل عالم فهیم زیرك فقیه بردباری را كه ملایم و صبور و راستگو و باوفا باشد با مردم مدارا كند كثیرالوفاء باشد یعنی هر وعده ای داد وفا كند.

خداوند انبیاء را به این خصال و مكارم اخلاقی اختصاص داده هر كس دارای این فضایل نفسانی باشد باید سپاسگزار حق گردد و هر كه این مكارم اخلاقی را ندارد تضرع و زاری كند و از پیشگاه حق مسئلت نماید تا خداوند به او عنایت كند.

یكی از حضار درس پرسید این خصال كدام است كه انبیاء داشته اند.

فرمود - ورع - قناعت - صبر - شكر - حلم - حیاء - سخاوت - شجاعت - غیرت - راستگوئی - نیكوئی - نیك خوئی - رد امانت خلق - یقین - حسن خلق - انصاف - -مروت.

فرمود - ایمان خالص این است كه هر چه دوست دارد برای خدا باشد هر چه دشمن دارد در راه رضای خدا باشد هر چه می بخشد برای رضای حق باشد و هر چه را منع می كند برای اطاعت امر حق باشد.

فرمود - برای هر كس پس از مرگ سه خصلت باقی و مفید است - صدقه جاریه كه برای رضای خدا در زندگی خود ایجاد كرده باشد و پس از مرگ همچنان در جریان باشد - سنتی كه موجب هدایت و رهبری دیگران گردد - فرزند صالحی كه مردم را به سوی حق بخواند و خود عمل كند.

فرمود - دروغ ناقض وضوئی است كه برای نماز گرفته و روزه را نیز باطل می كند گفتند یابن رسول الله ما دروغ می گوئیم و تكذیب می كنیم - پس نمازهای ما بی وضو و روزه های ما باطل است.

فرمود - نه تكذیب باطل و لغو و شوخی وضو را باطل نمی كند بلكه كذب بر خدا و رسول و ائمه هدی (درود خدا بر آنها) وضوء و نماز و روزه را باطل می كند. آنگاه فرمود روزه امساك از طعام و شراب تنها نیست بلكه روزه امساك از سخن بی جا و عمل بی جا است - مریم مادر عیسی (بر هر دو سلام و تحیت باد) گفت من نذر می كنم برای خدا روزه بگیرم یعنی روزه صمت كه سخن بی جا نگوید - شما هم زبان های خود را حفظ كنید و دیدگان خود را از محارم بپوشانید و دل را از حسد نگاه دارید - تنازع و زد و خورد برای كار دنیا نكنید كه جسد ایمان را می خورد مانند آتش كه هیزم را می خورد تا روزه دار حقیقی باشید.



[ صفحه 446]



فرمود - كسی كه خدا را عالم بداند به آنچه خودش نمی داند عرش برای او اهتزاز و بهجت پیدا می كند.

فرمود - خداوند عالم می داند كه گناه برای مؤمن بهتر از خودستائی است و اگر این طور نبود هیچ مؤمنی را به گناه مبتلا نمی كرد - زیرا در گناه آمرزش است ولی خودستائی شرك است.

فرمود - آدم بداخلاق نفس خود را معذب می سازد.

فرمود - معروف مانند اسمش روشن و خوب و معروف است و هیچ چیزی در عالم از جهت ثواب بهتر از معروف یعنی نیكی نمودن نسبت به پیغمبر و تعلیم قرآن نیست - معروف یك هدیه ای است كه از خدا به جانب بنده كه او را امر به معروف كرده و هیچ كس مانند دوست داران معروف نیستند و هر كه راغب معروف باشد قدر آن را می داند و هر كس قدر این موهبت را بداند اجازه جدائی نمی دهد - چون خداوند منت بر بنده نهاده كه او را راغب و مایل به معارف دین نموده و به قدرت و نیروی فهم و اذن سعادت بر او تمام شده و كرامت برای طالب و مطلوب معروف است آن كس كه امر می كند و آنكه عمل می كند و آنكه اطاعت می نماید و نشر می دهد.

فرمود - هیچ چیزی مانند شكر تزیید نعمت نمی كند و هیچ چیزی مكروه را مانند صبر نمی زداید.

فرمود - برای شیطان هیچ قشونی از زن و غضب نیرومندتر نیست.

فرمود - دنیا زندان مؤمن است و صبر و شكیبائی حصن و قلعه آن است - و بهشت مأوای آن است دنیا بهشت كفار است و قبر زندان آنها است و آتش جایگاه آنها می باشد.

فرمود - خداوند هیچ چیز را یقینی تر و بدون شك و شبهه مانند مرگ قرار نداده است همه می دانند و یقین دارند كه خواهند مرد.

فرمود - وقتی دیدید بنده ای گناهكاری را تفقد می كند و گناه او را نادیده می انگارد بدانید كه با او به حیله رفتار كرده - بنده مؤمن باید گناه برادر ایمانی را به او تذكر دهد تا دیگر مرتكب نشود.

فرمود - كسی كه غذا بخورد و شكر نماید مانند روزه داری است كه حساب نفس خود را داشته باشد.



[ صفحه 447]



فرمود - كسی كه از تقصیر دیگری بگذرد و عفو و بخشش نماید اجر بیمار صابر را دارد.

فرمود - سزاوار نیست كسی را كه عالم نباشد سعادتمند گفت و كسی كه دوستی خود را ظاهر نمی كند او را حمید و شاكر گفت - و كسی كه صبر و بردباری ندارد او را مرد كامل خواند - و كسی كه از ملامت علماء پرهیز نكند و مذمت نماید برای او امید خیر دنیا و آخرت داشت.

فرمود - شایسته است خردمند راستگو باشد تا به سخن او ایمان آورند و سپاسگزار راستی او باشند.

فرمود - به خائن اعتماد نداشته باشید و امانت نسپارید اگر چه او را آزمایش هم كرده باشید و به آدم متهم اطمینان نكنید.

پرسیدند بهترین سجیت چیست و بهترین اكرام خلق بر خدا چه می باشد؟!

فرمود - این است كه بنده ذكر خدا را بسیار گوید و عمل به طاعت او نماید!!

پرسیدند مبغوض ترین چیزها نزد خدا چیست؟

فرمود - این است بنده خدا را متهم سازد - گفتند آیا كسی هم خدا را متهم می نماید؟

فرمود - آری آنها كه استخاره و طلب خیر و مشورت از خدا می كنند و خداوند خیر را به آنها می نماید اما مكروه می دارند و اعتنا نمی كنند اینجا است كه خدا را متهم نموده اند - زیرا باید بنده ایمان و یقین داشته باشد كه خداوند مصالح او را بهتر می داند و در طلب خیر او را به راستی و حقیقت راهنمائی می كند و این گونه استخاره ها وحی منزل است.

پرسیدند كسی از خدا شكایت دارد.

فرمود - آری آنها كه مبتلا به مرضی خواه جسمی یا روحی می شوند و شكایت از خدا می كنند در حالی كه وقتی سلامتی و نعم فراوان دارند شكر خدا را نمی كند و چون مبتلا می شوند صبر ندارند.

گفتند بهترین خلق چه كسانی هستند؟

فرمود - آن كس كه چون به او داده شد شكر نعمت به انفاق نماید و چون مبتلا شد به صبر و شكیبائی گراید.

فرمود - هیچ ملولی دوست و رفیق نخواهد داشت و هیچ حسودی بی نیاز و غنی نمی گردد.



[ صفحه 448]



فرمود - توجه بیشتر در حكم الهی تلقیح عقل است و موجب رشد و رقاء عقل و خرد می گردد.

فرمود - كافی است برای ترس از خدا علم و دانش و برای غرور جهل و نابخردی یعنی مرد عالم از خدا می ترسد و جاهل به خود مغرور می شود.

فرمود - بهترین عبادت ها علم به توحید است و تواضع در ساحت حق.

فرمود - یك عالم از هزار عابد بهتر است و از هزار زاهد و مرتاض نیرومندتر و افضل است.

فرمود - برای هر چیزی زكوة است و زكوة علم آموزش است كه به دیگران می آموزد.

فرمود - قضات چهار دسته اند یك دسته در بهشت و سه طبقه در جهنم خواهند بود - آن مردی كه عالما به جور و ستم قضاوت كند و آن مردی كه به جور و ستم قضاوت كند و نداند و آن مردی كه به حق هم قضاوت كند ولی بدون علم قضائی باشد هر سه در آتش اند ولی آن مردی كه از روی علم و شرایط قضا كه در قرآن و فقه امامیه است قضاوت به حق كند او در بهشت است.

مردی از صفت عدل پرسید.

فرمود - عادل كسی است كه در حین غضب زبان از گناه و حرام نگاه دارد و كف نفس كند و ستم و جور ننماید.

فرمود - هر چه از نظر بندگان پوشیده است بهتر است درباه آن سخن نگوید تا وقتی معرفت بدان یابد.

فرمود - به داود رقی دست در خانه مار كشنده كردن بهتر از طلب حاجت از نااهل است.

فرمود - خداوند قضاء حوائج بندگان را به دست بندگان قرار داده و نزدیك ترین راه قضا حاجت شكر و سپاسگزاری از خلق و خالق است شما بر آوردن حاجات را از راه شكر استقبال كنید و آنچه می خواهید جمع نمائید و آنچه از جانب خدا می رسد رضا و تسلیم است و صبر و بردباری است گاهی می شود آدمی یك مكروهی را از خود دور می كند در حالی كه سپر بلای بزرگ تری بود.

فرمود - خداوند تعالی بهتر مصالح بندگان خود را می داند و شماها سرنوشت و مصلحت خود را نمی دانید.



[ صفحه 449]



فرمود - مسئلت و سؤال مردم از هم یك نوع آزمایش تكاملی است اگر اجابت كند و ببخشد باید شكر نماید و اگر رد كرد مذمت نكند.

فرمود - خداوند هر خیری را در تحصیل آن قرار داده كه بروند به طلب خیر، خداوند آسان می كند به دست آمدن آن را.

فرمود - بر شما باد كه با پست فطرتان و سفله گان آمیزش نكنید كه معاشرت با آنها خیری ندارد.

فرمود - مردی كه در یك ذلت و خواری كوچكی جزع و فزع كند به یك ذلت بزرگی مبتلا می گردد.

فرمود - نافع ترین چیزها برای آدمی این است كه همیشه عیب نفس خود را قبل از دیگران حساب و درك كند و دفع نماید و سخت ترین چیزها برای مرد پنهان داشتن فاقه و دست تنگی است و كمترین چیزها غنی و بی نیازی از نصیحتی است كه قبول نكند - و یا مجاورت با همسایه حریص پیدا كند و بهترین راحتی ها یأس از مردم و امید به خداوند است.

فرمود - دلتنگ و گرفته مباش و پیوسته نفس خود را ذلیل كن به احتمال آنكه بالاتر از تو با تو مخالفت كند و كسی كه بر تو برتر بود اقرار به فضل و برتری او كن چه اگر مخالفت كردی و از عهده برنیامدی تو را خودستا می خوانند.

فرمود - بدانید عزت برای كسی نیست كه خداوند او را ذلیل گردانیده باشد و رفعت ندارد كسی كه تواضع در پیشگاه حق نكند.

فرمود - از سنت رسول خد این است كه انگشتر به دست نمایند آن هم به دست راست.

فرمود - بهترین و دوست داشتنی تر از برادران من كسی است كه مرا هدایت به عیوب من نماید تا شاید بتوانم رفع كنم.

فرمود - صداقت و راستی معلوم نمی شود مگر پس از حدودی و الا نسبت صداقت دادن درست نیست. 1 - راستگو در سر و علن - ظاهر و باطن راستگو باشد. 2 - زینت را زینت و زشتی را زشت بگوید. 3 - راستگو در تغییر مقام و مال تغییر سخن ندهد. 4 - چیزی را مانع راستگوئی خود قرار ندهد. 5 - در موقع وبال و نكتب تسلیم نشود و راستی را از دست ندهد اگر در این حدود و شرایط كسی راست گفت صادق حقیقی است.

فرمود - خوش رفتاری و خوش معامله گری ثلث عقل است.

فرمود - خنده مؤمن تبسم است او قهقهه نمی كند، عبوس هم نمی باشد.



[ صفحه 450]



فرمود - كسی كه امانت را خیانت كند یا ضایع گذارد یعنی تعلل كند كه دیگری خیانت نماید در هر دو حال امین نیست.

به مفضل بن عمر فرمود تو را به شش خصلت وصیت می كنم كه به دوستان ما برسانی - عرض كرد كدام است؟

فرمود - اداء امانت و رد آن به صاحبش - آنچه برای خود می خواهی برای برادران دینی خود هم بخواه بدان كه برای هر امری آخری هست از عاقبت آن حذر كن - برای هر كاری آخر و انجامی و مرگ هست از آخر آن بترس - مبادا بالای كوهی كه خطرناك است بروی یا كاری كه سبب خونریزی شود نمائی هیچ وقت وعده ای كه در اختیار تو نیست مده - همیشه وعده ای بده كه بتوانی وفا كنی.

فرمود - سه چیز است كه خداوند احدی را در آن معذور ندانسته است - بر و نیكی به والدین خواه فاجر باشند یا صالح وفاء به عهد خواه برابر نیكخو یا بدخو باشد - اداء امانت خواه بر یا فاجر در هر حال این سه چیز را هر فردی مسئول انجام آن است و عذری از احدی پذیرفته نمی شود.

فرمود - من سه دسته را قابل ترحم می دانم و به آنها رحم می كنم - عزیزی كه به ذلتی گرفتار شده باشد - توانگری كه حاجتی پس از غنی داشته باشد - دانشمندی كه در میان نابخردان مورد استخفاف گردد.

فرمود - هر كس دلش به درستی دنیا پابست باشد سه ضرر می بیند - به سه خصلت همی كه تمام شدنی نیست - آرزوهائی كه درك كردنی نیست - امیدهائی كه رسیدنی نیست.

فرمود - مؤمن اخلاق دروغ گوئی و خیانت ندارد و دو صفت است كه در منافق جمع نمی شود - حسن رفتار و فهم و كیاست در سنت.

فرمود - مردم مانند دانه های شانه می مانند - آدمی نیازمند برادران اجتماعی است - خیری نیست برای كسی آنچه برای خود می خواهد برای برادرانش نخواهد - منظور آن است كه زندگی اجتماعی است و باید همه چیز را برای اجتماع خواست.

فرمود - از زیور ایمان فقه و فهم است و زینت فقه حلم است و هر كس به حلم آراسته باشد رفق و مدارا دارد و هر كه مدارا داشته باشد نرم و لین است و آن كس كه نرم باشد در زندگانی اجتماعی آسان است با او زیستن.



[ صفحه 451]



فرمود - اگر یكی از برادران بر تو سه بار هم غضب كرد او را ترك مكن در نفس خود تجدید نظر كن.

فرمود - روزگاری می رسد كه هیچ چیز عزیزتر از یك برادر انیس نیست و هیچ مشكلی مانند به دست آوردن یك درهم از راه حلال نیست.

فرمود - هر كس خود را در مظان تهمت قرار داد از سوءظن مردم نباید بهراسد - و كسی كه كتمان سر مردم كرد سرحلقه ی خیرات به دست او است - و هر حدیثی كه از دو نفر تجاوز كرد فاش خواهد شد كار برادران خود را بر اساس نیكی بگذار و هیچگاه به سخن بدی كه از او سر زند دوستی و نیكی را فراموش مكن بر تو باد كه دوستان صادق برگزینی كه آنها پشتیبان تو در سختی خواهند بود و سپر بلا می باشند.

فرمود - همیشه با كسی مشورت كن كه از خدا بترسد و برادران را به میزان تقوای آنها دوست بدار و از اشرار زنان بترس حتی از خوبان آنها هم برحذر باش اگر زن تو را به معروفی امر كند مخالفت كن و اگر در منكری قرار داد طمع به آنها مكن كه ناقصات عقل هستند (بدون هیچ تردید نیروی مغز زن كمتر از مرد است و در وسوسه و شیطنت قوی تر از مرد است و از اقلیت انگشت شمار نمی توان حكم به اكثریت داد - البته زنان فاضله راشده عاقله هم وجود دارند ولی انگشت شمارند).

فرمود - منافق چون از خدا و رسول سخن گوید دروغ گوید یا تكذیب كند و چون وعده خدا و رسول را بشنود مخالفت نماید - و چون امانتی از خدا و رسول بدو دادند خیانت می كند و این مفاد كلام الله است: فاعقبهم نفاقا فی قلوبهم الی یوم یلقونه بما اخلفوا الله ما وعدوه و بما كانوا یكذبون

آیه 87 سوره توبه

آنها دلشان پر از نفاق است تا روزی كه خدا را ملاقات كنند هر چه به آنها گفته می شود تكذیب می كنند و انكار و مخالفت می نمایند - و در آیه 72 سوره انفال می فرماید: و ان یریدوا خیانتك فقد خانوا الله من قبل فامكن منهم والله علیم حكیم.

وقتی به تو خیانت كنند قبله به خدا و رسول خیانت كرده اند و خداوند است كه دانا و حكیم است.

فرمود - برای مرد خزی و زیانی بدتر از این نیست كه لباس مسخرگی بپوشد یا بر مركب نشانه دار سوار شود كه مردم او را به سخره بگیرند و مسخره كنند.



[ صفحه 452]



فرمود - هیچ یك از شما به حقیقت ایمان نمی رسد تا آنكه پست ترین بندگان خدا را دوست دارید برای خدا و دشمن دارید برای خدا.

فرمود - هر كس نعمتی كه به او انعام شده بشناسد و به دل سپاسگزار گردد و بداند عنایت منعم است خداوند به اداء شكر قلبی او بیفزاید - اگر به زبان نباشد - و كسی كه بداند در ارتكاب گناه عقاب می شود و استغفار كند اگر چه به زیان او باشد خداوند او را می آمرزد به دلیل آیه ی ان تبدو ما فی انفسكم او تخفوه.

آیه 286 سوره بقره

فرمود - دو خصلت است آدمی را می كشد و هلاك می كند فتوی دادن به رأی و راهنمائی دینی بدون علم.

در خبر دیگر فرمود اتق خصلتین از این دو كار بترسید: فتوی به رأی خود ندهید و در كار دین كه علم ندارید دخالت نكنید.

به ابوبصیر فرمود از این مردم تفتیش مكن كه بدون دوست خواهی ماند.

فرمود - گذشت نیكو آن است كه بر گناه كسی را تعقیب نكنی و صبر جمیل آن است كه شكوی نداشته باشد.

فرمود - كسی كه چهار چیز داشت مؤمن است اگرچه از فرق تا قدمش گناه داشته باشد و آن چهار عبارت است از صدق - حیاء - حسن خلق و شكر نعمت.

فرمود - مؤمن نیست كسی كه خائف نباشد و امید نداشته باشد و خوف و رجاء در سایه ی علم است پس عالم هم می ترسد و هم امیدوار است و مؤمن هم باید بین خوف و رجاء باشد.

فرمود - ایمان با زر و زیور نیست بلكه به خلوص نیت و عقیده قلبی و صدق عمل است.

فرمود - وقتی آدمی از سن سی گذشت به كهل می رسد - و چون از چهل گذشت پیر می باشد.

فرمود - مردم در توحید سه دسته اند: یا مثبت یا منفی یا مشبه - مثبت مؤمن است - منفی و مبطل بر باطل است و مشبه مشرك است.

فرمود - ایمان سه ركن دارد اقرار به زبان - عمل به اركان و نیت به قلب و اسلام فقط اقرار و عمل است.

فرمود - بین خود و برادران گستاخی و بی حیائی مكنید كه اگر حشمت و حیاء رفت دوستی می رود و برادری نمی ماند.

فرمود - كسی كه حشمت و حیای برادری را نگاه داشت پیوسته با هم جمع و متشكل خواهند



[ صفحه 453]



فرمود - بود و كسی كه پرده دری كرد احترامش ساقط می شود.

فرمود - گفته شد كه ما به تنهائی به سر می بریم و یا با یك شاخه سرخ در خانه سازش می كنیم یا با یك عفیفه در منزل خلوت می كنیم و بیرون نمی آئیم - فرمود آری شیرینی تنهائی وحشت اجتماع را می برد.

دلا خو كن به تنهائی كه از تن ها بلا خیزد

آنگاه فرمود آنچه در تنهائی است در معاشرت و مدارای با مردم نیست یعنی مرد باید در اجتماع باشند و با مردم مدارا كنند و تحمل ناگواری های اجتماعی را در خدمات اجتماعی بنمایند تا به كمال برسند.

فرمود - بر هیچ بنده بابی از ابواب دنیا باز نمی شود مگر آنكه اول درب حرص بر او گشوده گردد.

فرمود - مؤمن در دنیا غریب است ولی در عین حال غربت جزع از ذلت دنیا نمی كند و حسرت عزت دنیا را هم نمی برد.

از امام علیه السلام پرسیدند طریق راحت چیست؟

فرمود - در مخالفت با هوای نفس و عدم پیروی از تمایلات است.

گفتند مؤمن چه وقت راحت می شود فرمود اول روزی كه به سوی بهشت برود.

فرمود - برای منافق و فاسق هیچ وقت حسن سمت یعنی مذهب خوب و فقه در دین و حسن خلق با هم جمع نمی شود.

فرمود - آب طعم زندگی دارد و نان گندم طعم نیرو دارد و ضعف و قوت بدن از پیه زیاد كلیتین است و جای عقل دماغ است و قساوت و رقت در قلب است.

فرمود - حسد دو قسم است حسد فتنه و حسد غفلت - اما حسد غفلت آن است كه در ملائكه ایجاد شد چنانكه قرآن حاكی است انی جاعل فی الارض خلیفة. قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفك الدماء و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك

آیه 28 بقره

ما آدم را به زمین خلیفه قرار دادیم - ملائكه گفتند آیا می خواهی فساد و خونریزی در زمین برپا كنند در حالی كه ما تسبیح و تحمید و تقدیس تو می گوئیم و این حسد غفلت بود.

اما حسد فتنه برای شیطان در آزمایش تكاملی بود كه موجب كفر و شرك ابلیس در امتناع از سجده آدم گردید.



[ صفحه 454]



فرمود - مردم در قدرت سه دسته اند یك دسته گمان كرده اند كلیه امور به آنها واگذار شده و توهین به مقام سلطنت حق نموده اند و هلاك می گردند - دسته ای گمان كرده اند در هر كار مجبور هستند و تكلیف مالایطاق به آنها شده آنها نیز ظلم و ستم به حق كرده به هلاكت می رسند و دسته ای گمان كرده اند خداوند بندگان را تكلیفی به اندازه وسع آنها داده و اگر تكلیفی نداده طاقت آن را نداده است این دسته بهترند و حمد خدا می گویند و اگر بدی پیش آمد استغفار می كنند و اینها مسلم بالغ هستند.

فرمود - راه تند و مستعجل و با شتابزدگی ارزش مؤمن را می برد و نور ایمان او را خاموش می كند - مراد از این راه نه تنها شتابزدگی در قدم برداشتن است بلكه در عقیده و ایمان هم شتابزدگی موجب خواری می گردد.

فرمود - خداوند ظلوم و ستمكار غنی را دوست ندارد.

فرمود - غضب دل حكیم را سیاه و تاریك می سازد و هر كس تملك بر غضب نداشته باشد تملك بر عقل ندارد.

فضیل بن عیاض از رجال خراسان است كه در ابیورد می زیست و از اصحاب امام صادق شد و در سال 187 درگذشت گفت امام ششم علیه السلام به من فرمود آیا می دانی شحیح كیست؟! - گفتم شحیح بخیل است. فرمود شح از بخل بدتر و شدیدتر است زیرا بخیل در مال خود بخل می كند و شحیح در مال مردم بخل می ورزد می خواهد هیچ كس چیزی نداشته باشد تا انفاق كند و شحیح نه سیر می شود و نه از رزق خود نفع می برد.

فرمود - بخیل كسی است كه مالی را از غیر حلال كسب كند و در راه غیراستحقاق انفاق نماید.

به یكی از شاگردان خود فرمود: چرا برادرت از تو شكایت می كند - گفت شكایت دارد به گمان آنكه حقی نزد من دارد امام ششم خشمناك شد فرمود تو گمان می كنی اگر حقی از او پیش تو باشد گناهكار نیستی آیا حكایت آنان كه در بدحسابی معذب شده اند نخوانده ای - بترس از آنكه بر آنها ستم كنی و بترس از بدحسابی كه هر كه بدحساب شد بد كرده و به بدی معذب می شود.

فرمود - بسیاری مال حرام رزق را محق و محو می كند.

فرمود - بداخلاقی زندگی را تلخ كام می سازد و بی خیر و شوم می گرداند.



[ صفحه 455]



فرمود - ایمان برتر و بالاتر از اسلام است و تقوی و پرهیزكاری فوق ایمان است و با پرهیزكاری درجات ایمان بعضی بر بعضی معلوم می شود - مثلا برخی از مؤمنین زبان تندی دارند آنها به لقاء گناه نزدیك تر هستند تا آنها كه اختیار زبان را دارند چنانچه در آیه 35 سوره نساء می فرماید اگر از ارتكاب كبائر كه شما را نهی كرده ایم پرهیز كنید سیئات و لغزش های شما را می آمرزیم و در صف كریمان وارد می كنیم پس باید مؤمن زبان خود را نگاه دارد كه به لغزش نیفتد و مقام او تنزل نكند.

فرمود - یقین بالاتر از تقوی است و هیچ چیزی قوی تر از یقین نیست بعضی از مردم شدت یقین دارند و آنها مؤمنین هستند و بعضی بردبار و شكیبا بر مصیبت می باشند و آن فقرا هستند و گروهی در امراض تحمل می كنند و خوف از خدا دارند این همه از مراتب یقین است.

فرمود - غنی و عزت جولان می دهد ولی اگر به نقطه توكل برسند مظفر و پیروز موطن می گیرند و اقامت می كنند شاید منظور این است كه غنی و عزت وقتی با توكل باشند به وطن و مقصد می رسند وگرنه ثابت نیستند.

فرمود - خوش اخلاقی از دین است و موجب زیادی رزق می شود.

فرمود - اخلاق دو قسم است یكی در فطرت است و دیگری در نیت گفتند كدام افضل است.

فرمود - خلق نیت بهتر است زیرا آن كس كه در فطرت خلق خوب دارد فطری او است ولی آنكه ندارد نیت بر حسن خلق نشانه اطاعت امر است و این اخلاق افضل است.

فرمود - سرعت ائتلاف دلهای نیكان وقتی است كه با هم ملاقات كنند و تبادل عواطف نمایند و دوستی خود را ظاهر سازند درست مانند آن است كه آب آسمان و باران به آب دریا وصل شود - و در فجار ائتلاف دل ها به زبان آنها است نه به دل و لذا مانند چند حیوان كه به هم می رسند از هم می گذرند - ائتلاف آنها فقط در آخر و آب است.

فرمود - سخی كریم كسی است كه در راه حق انفاق كند.

فرمود - ای اهل ایمان و محل كتمان امر! تفكر كنید و تذكر در موقع غفلت داشته باشید كه تذكر مفید است.

فرمود - مفضل بن عمر گفت از حضرت ابی عبدالله از معنی حسب پرسیدم.

فرمود - آیا مال است گفتم كرم است فرمود نه تقوی است گفتم شرف و مجد است -



[ صفحه 456]



فرمود سخاوت است مگر حاتم طائی را ندیدی از این راه بزرگ قوم شد.

فرمود - مروت دو قسم است مروت در حضر و مروت در سفر.

اما مروت حضر - تلاوت قرآن و حضور در مساجد و مصاحبت با اخیار و دقت در تفقه دین و احكام.

اما مروت سفر بذل زاد و توشه به همسفران است و مزاح و شوخی تا آنجا كه مورد سخط و غضب الهی نگردد و احتراز از اختلاف و اصرار در سلیقه ها و ترك كسانی كه موجب اختلاف و تفرقه می شوند.

فرمود - بدان كه اگر ضارب و قاتل جدم امیرالمؤمنین علی علیه السلام شمشیر خود را به امانت به من سپارد یا از من مشورت كند یا نصیحت بخواهد و قبول كنم امانت او را رد می كنم و در مشورت به او خیانت نمی كنم و در نصیحت راه خطا نمی پویم.

سفیان ثوری گفت به ابی عبدالله صادق گفتم آیا مرد می تواند نفس خود را تزكیه كند فرمود آری وقتی مضطر شد مگر سخن یوسف پیغمبر را در آیه 55 سوره یوسف نشنیدی كه عرض كرد پروردگارا مرا بر خزائن زمین گنجور گردان من آنها را می دانم و حفظ می كنم و سخن صالح پیغمبر را در آیه 66 سوره اعراف نشنیدی كه گفت من برای شما ناصح امین هستم.

فرمود - وحی به داود رسید ای داود تو اراده كاری می كنی ما هم اراده می كنیم اگر اراده تو با اراده ما منطبق گردد آن كفایت امر تو را می نماید و اگر اراده تو تنها بوده و ما اراده آن را نداشته باشیم سبب تعب و رنج تو می شود.

محمد بن قیس گفت از حضرت ابی عبدالله علیه السلام پرسیدم از فئتین یلتقیان از دو گروهی كه با هم ملاقات كنند و اهل باطل باشند آیا با آنها می توان معامله سلاح جنگی كرد؟

فرمود - فرمود مانعی ندارد كه لباس و زره و كلاه خود و غیره با آنها معامله كنید.

فرمود - چهار چیز در چهار چیزی جاری نمی گردد خیانت - غلول - سرقت - ریاء در حج و عمره و جهاد و صدقه جاری نخواهد شد.

فرمود - خداوند دنیا را به دوست و دشمن می دهد ولی ایمان را جز به اهل صفا و صفوت نمی دهد.

فرمود - هر كس مردم را به نفس خود دعوت كند و بداند كسی اعلم تر از او هست او گمراه بدعت گذار است.



[ صفحه 457]



گفته شد در وصیت لقمان از اعاجیب سخن رفته مراد چیست؟

فرمود عجیب تر از همه این است كه به پسرش گفت از خدا بترس چنان ترسی كه اگر به اندازه ی ثقلین نیكی كرده باشی باز به عذاب برسی و آن قدر امیدوار باش كه اگر گناه ثقلین را داشته باشی خدا تو را رحمت كند و بیامرزد آنگاه امام صادق علیه السلام فرمود هیچ مؤمنی نیست مگر آنكه در دلش دو نوع نورپاشی دارد نور خوف و نور رجاء و اگر بخواهند وزن كنند هیچ یك بر دیگری ترجیح و سنگینی و رجحان نداشته باشد یعنی مؤمن بین خوف و رجاء الهی است و هیچ طرفی كمتر و زیاد نمی باشد.

ابوبصیر گفت از ابی عبدالله صادق علیه السلام پرسیدم ایمان چگونه است؟ - فرمود ایمان به خدا این است كه عصیان و تمرد امر خدا نشود - گفتم اسلام چگونه است فرمود آن كس كه به مناسك و واجبات ما عمل كند و در نتیجه مانند ما عمل كند مسلمان است.

فرمود - هیچ كس نیست كه شمع هدایتی برافروزد و خداوند مانند آن اجری به او ندهد.

و هیچ كس نیست كه كلمه ضلال و گمراهی بگوید كه او را به همان ضلالت و وزر و وبال آن بگیرند.

فرمود - گفته شد نصاری می گویند شب میلاد مسیح از 24 كانون بود - فرمود دروغ می گویند بلكه نیمه حزیران بود «مهرماه» كه شب و روز با هم مساوی بوده است.

فرمود - اسماعیل پنجال بزرگ تر از اسحاق است و ذبیح اسماعیل است مگر نشنیدی سخن ابراهیم را كه می گوید رب هب لی من الصالحین آیه 98 سوره صافات او از خدا فرزند پسر صالحی خواست و او را بشارت به چنین پسری دادند كه نامش اسماعیل بود و پس از آن بشارت به فرزند دیگری به نام اسحق دادند و آنها كه گمان كرده اند اسحق بزرگ تر از اسماعیل است دروغ گفته اند و تكذیب قرآن نموده اند.

فرمود - چهار چیز است از اخلاق پیغمبران است بر و سخاوت و صبر بر مصائب و قیام به حق مؤمنین.

فرمود - هر مصیبتی به آدمی برسد اجر و ثوابی هم در قبال صبر در آن مصیبت اعطا می شود پس در مصائب آن اجر و ثواب را به جزع و فزع از دست ندهید.

فرمود - خداوند بندگانی دارد كه مردم در حوائج دنیا نزد آنها جزع و فزع می كنند و آنها مؤمنین حقیقی هستند كه ایمان به روز قیامت دارند - بدانید هر كس مؤمنی را برای



[ صفحه 458]



رضای خدا دوست بدارد و اعانت و دستگیری به فقیران مؤمن بنماید خداوند او را در دنیا فقیر نمی سازد و هر كس كمك كند و نفعی به آنها برساند گرهی از كار آنها بگشاید رفع هم و غم آنها را بنماید او را دوست دارد و كسی را كه خدا دوست دارد اجر عظیم دارد.

فرمود - صله رحم و نیكوئی حساب قیامت را آسان می كند و آدمی را از گناه مصون می دارد - پس برادران خود را صله كنید دیدن نمائید جایزه بدهید و انعام و اكرام ولو به یك سلام خشك و رد سلام هم باشد بنمائید.

فرمود - من شماها را وصیت می كنم به گرم گرفتن با برادران ایمانی خود كه از هم ملاقات كنید و برادری و دوستی را حفظ كنید - آنگاه به سفیان ثوری رو كرده فرمود شنیدی حفظ كن این وصیت مرا - عرض كرد یابن رسول الله اطاعت می كنم.

فرمود - یا سفیان مروت برای آدم دروغ گو نیست - و دروغ گو انصاف ندارد - حسود راحتی نمی بیند پادشاهان برادری نمی شناسند - آدم حیله گر دوستی نمی فهمد - بداندیش و بدعمل شرف و مجد ندارد این سخنان را نگاه دار و عمل كن - سفیان عرض كرد ای پسر پیغمبر باز هم بیان فرما.

فرمود - ای سفیان اعتماد به خدا داشته باش تا عارف به حق شوی - راضی به قسمت خود باش تا بی نیاز گردی - با مردم مصاحبه و دوستی كن آن طور كه می خواهی با تو دوستی و مصاحبه نمایند تا ایمان تو زیاد گردد - هرگز با مرد فاجر رفیق و مصاحب نباش كه ناگزیر از فجور او به تو تعلیم می شود - همیشه با كسانی مشورت كن كه از خدا بترسند.

فرمود - شنیدی این سخنان را نگاه دار و به كار بند - باز سفیان عرض كرد یابن رسول الله بیشتر بفرما.

فرمود - ای سفیان - اگر كسی خواست عزت پیدا كند بدون سلطنت و برادران ایمانی او بیشمار شوند بدون بذل مال باید تن از ذلت معاصی بكشد و به طاعت حق بگراید - آیا فهمیدی چه گفتم خوب نگاه دار.

سفیان باز تقاضای وصیت كرد.

فرمود - ای سفیان مرا پدرم به سه چیز ادب كرد و از سه چیز بازداشت اما آنها كه مرا بدان ادب كرد این بود.

فرمود - ای فرزند هر كس با هم نشین بد نشیند مسلمان نیست و هر كس مقید به الفاظ



[ صفحه 459]



شود پشیمان می گردد باید به معنی گرائید - و هر كس در كار بدی مداخله كند متهم می شود.

گفتم یابن رسول الله آن سه كه شما را از آن بازداشت چه بود.

فرمود - پدرم مرا از همنشینی حسود منع كرد و از مصاحبت با شماتت كنندگان بازداشت و از دوستی با سخن چینان منع كرد.

فرمود - شش چیز است كه در مؤمن نمی باشد - عسرت و تنگی - بداخلاقی - حسد - لجاجت و عناد - دروغ - بغی و ضلالت و دشمنی.

فرمود - مؤمن بین دو ترس است ترس گناه كه نمی داند با او در كیفر گناه چگونه عمل می كنند و دسترسی از عمر كه نمی داند آیا عمری برای او باقی خواهد بود كه تدارك آخرت كند یا نه لذا هر صبح ترسناك سر برمی دارد و هر شب ترسناك سر بر زمین می نهد و هیچ چیز مانند این خوف مؤمن را اصلاح نمی كند.

فرمود - هر كس به كمی رزق خود راضی بود خداوند عمل كم او را می پذیرد و هر كه راضی به كمی مال حلال شد خداوند مؤنه ی او را آسان می كند و كار و كسب او را مزكی می سازد و از عجز و سختی عمل بیرون می آورد.

سفیان ثوری گفت وارد بر ابی عبدالله علیه السلام شدم - عرض كردم چگونه صبح كردی؟

فرمود - به خدا سوگند كه در حال حزن صبح نموده ام و دلم مشغول خدا است - گفتم چه موجب حزن شما شده و چه سبب اشتغال قلب شما گردیده.

فرمود - ای سفیان دل مرا دین خالص و پاك خدا مشغول نموده كه از همه بریده ام و به او پیوسته ام - ای سفیان آیا این دنیا جز خوردن و پوشیدن - سوار شدن چیزی هست؟ - مؤمن به این دنیا اطمینان ندارد و پیوسته در فرصت آخرت است این دنیا خانه فنا و زوال است و آخرت محل بقاء و قرار است اهل دنیا در غفلت هستند و اهل تقوی از اهل دنیا كم مؤنه تر و هوشیارتر می باشند - اگر فراموش كردی به تو بگویم و اگر نمی دانی به تو بیاموزم كه بدانی دنیا چون منزلی است كه باید از دری وارد شد و از در دیگری بیرون رفت یا چون خوابی است كه در بیداری اثری از آن نیست چه بسیار مردم حریصی كه به گرفتن دامن دنیا شقی شدند و چه بسیار مردمی كه به ترك دنیا سعادتمند گشتند.

از امام صادق پرسیدند چه دلیل بر یگانگی خدا داری؟

فرمود حاجت خلق دلی یگانگی خداوند است چه همه محتاج هستند و آنكه احتیاج



[ صفحه 460]



همه به اوست بی نیاز و یگانه است.

فرمود - مؤمن نمی شوید مگر وقتی كه بلا را نعمت بشناسید و گشایش را مصیبت.

فرمود - مال دنیا چهار هزار درهم تا دوازده هزار درهم آن گنجی است و از حلال هیچ وقت بیست هزار درهم جمع نمی شود.

فرمود - بدان كه صاحب سی هزار درهم هلاك می گردد و از شیعیان ما كسی نیست كه مالك صد هزار درهم نقد و موجود باشد شاید مراد این است كه مؤمن هرگز صد هزار درهم نقد معطل نمی گذارد و نگاه نمی دارد به كار خیر می رساند یا به مستحقین كه همیشه در گوشه و كنار هستند می رساند. شكی نیست كه درهم آن روز با دینار امروز از نظر ارزش مساوی است و تربیت شدگان مكتب جعفری صد هزار دینار موجودی نداشتند و نمی گذاشتند این قدر پول راكد و معطل جمع شود اگر خودشان هم مشغول بودند سرمایه را به دست چند نفر می سپردند كه بروند كار كنند و به طور مضاربه عمل نمایند پس هیچ وقت این رقم جمع نشده.

فرمود - از نشانه های یقین مرد مسلمان این است كه راضی نمی شود مردم به سخط خدا گرفتار شوند اگر چه شكر نعمت نكند یا آنچه خدا به آنها داده به دیگران انفاق ننمایند - زیرا رزق مقدر است به حرص حریص یا كراهت كار و وصل و قطع نمی شود اگر بر فرض كسی از روزی خود فرار كرد آن روزی هر كجا باشد به او می رسد - گر نستانی به ستم می دهند.

فرمود - از شیعیان ما كسی به دشمنی برنمی خیزد و آشكارا ما را مدح نمی كند و خشمناك نزد ما نمی آید و با ما خصومت نمی كند و به عیب جوئی برنمی خیزد - مهزم بن ابی برزه اسدی كوفی كه از اصحاب امام محمد باقر علیه السلام بود گفت پس چگونه شیعه می گذارند.

فرمود - شیعه به تمحیص و اختیار و امتحان تمیز می دهد و به سنت رسول خدا عمل می كند آنها مانند گربه و سگ نیستند كه دنبال هر بوئی بروند و با هر صدائی خودنمائی كنند و به جیفه طمع نمایند یا در حال گرسنگی هم باشند سؤال كند پرسید آنها را كجا پیدا كنیم.

فرمود - در اطراف زمین بسیارند و خداوند آنها را حفظ می كند و زندگی آنها را تأمین می فرماید تا قوتی از دنیا به آخرت منتقل شوند.

فرمود - اگر هم آنها را ببینی نمی شناسی و اگر غایب شوند پیدا نمی كنی اگر مریض شدند عیادت نمی كنید آنها مردان حق هستند به جاهل سلام می كنند تا كلمه ای از ما به او بیاموزند و



[ صفحه 461]



هرگز حاجت از كسی نمی خواهند بلكه حاجت دیگران را برمی آورند و در وقت مردن محزون نیستند بلكه شاد و خرم می باشند دلشان آرام است و راهشان آزاد است.

فرمود - هر كه بخواهد عمر زیاد كند باید به امر حق قیام نماید - و هر كه بخواهد وبالش كم باشد باید پرده دری نكند و هر كه بخواهد نامش بلند شد امر دین را خوار و خفیف نشمارد.

فرمود - سه چیز است كه برای بنده سخت است انصاف مؤمن از نفس خودش - مواسات با برادران ایمانی و یاد خدا در هر حال - پرسیدند معنی یاد خدا چیست؟

فرمود - این است كه در وقت معصیت خدا را فراموش نكند اگر خدا را به یاد داشت عصیان نمی نماید.

فرمود - در قرآن از همزه زیاد یاد شده و آن سخن چینی و دوبهم زنی است مبادا چنین باشید.

فرمود - بر شما باد كه مزاح زیاد نكنید كه موجب حقد و كینه و سب اصغر و دشمنی می گردد.

حسن بن راشد گفت ابی عبدالله علیه السلام به من فرمود اگر یك حادثه ای رخ داد به كسی مشكوك نشوید و به مخالفین خود ظن بد مبرید بلكه با دوستان به میان نهید زیرا هرگز برای شما یكی از چهار خصلت محو نمی شود كفایت امر - كمك و معاونت - دعای مستجاب - مشورت صحیح تا شاید یكی از این صفات رفع گردد.

فرمود - در بازارها دوار و گردنده نباشید و شخصا اسباب خرده فروشی دوره گردی نكنید برای آدم و حسب او و دین او زشت است كه بساط بگستراند در لغت دقایق اشیاء را تعبیر به عقار و ضیاع آب ملك كرده اند شاید در آن عصر بنگاه های دلالی املاك امروزی آن روز به صورت دوره گردی بوده است امام شیعیان خود را از این نوع دوره گردی منع می فرماید مگر برای فروش مركب - ملك - نخلستان - مملوك كنیز و غلام.

فرمود - به سخنی كه بر شما نفعی ندارد اصرار نكنید چه گاهی متكلم سخن حق می گوید ولی چون در غیرمحل است به رنج و تعب می افتد و هرگز با دیوانه و سفیه و حلیم كنار نروید چه حلیم بر شما غالب می گردد و دیوانه به شما برمی گردد.



[ صفحه 462]



فرمود - برادران را در غیبت آنها به ذكر خیر یاد كنید همان طور كه میل دارید شما را به خیر یاد نمایند - هر عملی می كنید اجر و ثواب آن را در نظر داشته باشید.

یونس بن یعقوب قیسی بجلی كه از اصحاب آن حضرت بود گفت به حق دوستی شما من دنیا را دوست دارم.

گفت دیدم امام غضب كرد فرمود دوستی ما را قیاس به دنیا مكن چه دوستی دنیا و همه متاع آن فانی است و دوستی ما باقی است.

فرمود - ای دوستان آل محمد صلی الله علیه و آله از ما نیست كسی كه در حین غضب تملك نفس نداشته باشد و با دوستان و مصاحبین خود به حسن سلوك رفتار نكند و در رفاقت رفیق صالح نباشد و در مخالفت مخالفت اساس نشان دهد - ای شیعه آل محمد صلی الله علیه و آله از خدا بترسید و پرهیزكار باشید تا آنجا كه استطاعت دارید كه نیروئی برتر از حول و قوه الهی نیست.

عبدالاعلی از موالی آل سام و از اصحاب امام صادق علیه السلام گفت در حلقه درس آن حضرت بودم بسیار از جود و سخاوت سخن می گفت مردی كه مكنی به ابادلین بود گفت جعفر سخن بسیار از جود و بخشش می كند. ابوعبدالله علیه السلام فرمود با اهل مدینه نشسته ای گفتم آری فرمود از تو برای ما سخنی نقل نكرده اند من یك حدیثی نقل كردم. فرمود وای بر تو مثل ابادلین مثل ریشه است كه آبخور درخت است مگر نشنیده ای كه پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود هر معروفی صدقه است و بهترین صدقه آن است كه آدمی بشنود و اگر نتوانست هضم كند عفو نماید آنگاه فرمود دست بالا كه دهنده است بهتر از دست پائین كه گیرنده است می باشد تو گمان كرده ای خداوند بخیل است یا كسی بخشنده تر از او می باشد؟! - جواد و بخشنده كسی است كه حق را در جای خودش قرار دهد. جواد و بخشنده كسی نیست كه مال را از غیرحلال به دست آورد و در غیرحلال صرف كند به خدا سوگند من امیدوارم خدا را ملاقات كنم و حلالی را در غیرمحل صرف نكرده باشم.

فرمود - رضاع و شیرخوارگی پس از دوران شیرخوردن نیست یعنی محل حقوقی ندارد و پس از صیام روزه نیست یعنی نمی توان ماه شوال را به رمضان وصل كرد و سكوت شب را نمی شود به روز وصل كرد و پس از هجرت رسول عرب هجرت نمی كند و پس از فتح مكه هجرتی نیست و طلاق قبل از نكاح صحیح نیست آزادی پیش از مالكیت درست نیست - برای فرزند سوگندی در اثبات پدر نیست و برای مملوك برای مولایش و برای زن در حال شوهرش و نذر در مصیبت و سوگند در قطیعه نیست.



[ صفحه 463]



فرمود - برای هیچ كس تمام وسایل عیش و نوش فراهم نمی شود و اگر هم از راه مكروهی اقدام نمود به وبال آن مبتلا می گردد.

فرمود - برای هیچ كس استقصاء امری میسر نیست و اگر كسی در مقام استقصا باشد فرصت و زمان از دستش می رود و كاری انجام نمی گیرد.

معروف و نیكوئی زكوة نعم پروردگار است - شفاعت زكوة جاه است و علل و امراض زكوة بدن است عفو زكوة پیروزی است و هر كس زكوة این شئون را ندهد منتظر سلب آن نعمت باشد.

امام صادق علیه السلام در هنگام مصیبت می فرمود سپاس خدای را كه مصیبت مرا در دینم قرار نداد و سپاس او را كه اگر می خواست مصیبت بزرگ تری به من می رسانید درود و تحیت فراوان بر ذات مقدس حق تعالی كه هر چه اراده كند می تواند و اراده او بوده و خواهد بود.

فرمود - هر كه در توحید حیران گردد سپاسگزار است و جای او بهشت است یا هر كه برای تحكیم مبانی توحید كوشا باشد جایش بهشت است.

فرمود - وقتی دنیا به كسی رو كرد نیكوئی های غیر را هم می گیرند و چون پشت كرد نیكوئی های خودشان را هم از دست می دهند.

فرمود - دختران حسنات الهی هستند و پسران نعم الهی می باشند - خداوند حسنه را ثواب می دهد و نعمت را بازخواست می كند كه چگونه عمل كردند و شكر نعمت نمودند.

در خبر دیگر از جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل فرموده كه خداوند دختران را رحمت قرار داد و پسران را نعمت و نعمت در سایه رحمت است.

سپاس خدای را كه توفیق نقل و ترجمه این كلمات حكمت آمیز و قصار پرمعنی دست داد.



[ صفحه 464]